این اثر به سید ضیاالدین شفیعی تقدیم می شود:
شما که حواستان به این عکس نیست
اما این پسر
سالها نگاه کرده است
به خیابان که بزرگتر شده ست
به بزرگراه که تند تر از بیلبورد ها میگذرد
آن طرف اما آمبولانس
گیر کرده با آن همه سرعت کنار پسر
مردی از بیلبورد رفته بالا ی شهر
چقدر دراز کشیده با کت و شلوار
کناردریا به کت وشلوار
به دراز کشیدن بالای خیابان می آید
نه به آن عکس که آمبولانس تند میرفت
عکاس را ندیده بود
پیچ که میزدی
جاده در کنار نوشته بود:
لبخند بزن بسیجی
لبخند بزن همان عکاس بود
که تابلو بود
بیلبورد نبود
پسر سالها لبخند زد
لبخند زده بود که خیابان بزرگتر شد
لبخند زده بود که بیلوردها روییدند از زمین
لبخند زده بود که گریه کرده بود
گریه کرده بود که لبخند زده بود
این عکس مثل زخم های پسر منتشر شده ست
و سالها
گریه لبخند زده ست
و لبخند گریه کرده است
این پسر که من میشناسم
به بیلبورد ها نمی آید
بزرگتر از آن شده است
که بالای بزرگراه
بالای شهر
بخوابد
لبخندش راکه زخم زده ست
زخمش را که لبخند زده ست
برمی دارد
با آمبولانس که سالهاست میرود، میرود...
شما ولی اصلن حواستان به این عکس نیست
سلام دوست عزیز .
میدونی "سورن" چیه یا کیه ؟؟؟؟
اولین و بهترین وب سایت عکس ایرانیان راه اندازی شد .
بدون نیاز به عضویت .
استفاده کاملا" رایگان .
با بک عالمه عکس های دیدنی با کیفیت بالا .
تمامی عکس ها در سایز واقعی هستند .
سایت به سرعت در حال آپدیت میباشد .
منتظر پیشنهادات و انتقادهای شما دوست عزیز هستیم .
با آرزوی موفقیت ...
گروه طرفداران : www.SorenPhoto.com
مثل همیشه
به دل می شینه
لذت بردم
سلام محمد حسین
امیدوارم در این شیوه پیشرفت کنی
و شاید یکی از راهها که میانبری به شعر امروز است
آوردن شعر در کنار عکس باشد به هر حال کامیاب شوی
سلام و احترام
لحظات نابی در این شعر هست و مهمتر از آن ساختاری منسجم که این لحظات را به اوقاتی موفق بدل کرده است .
اما انتخاب عکسها جالب نبودند و ربط محکمی با مضامین شعر نداشتند . کاش آن عکس مورد نظر را پیدا می کردی و در متن جا می دادی و کمی بعد عکس امروزین سید هم می آمد . حالا این عکسها فقط با متن تو مراعات النظیر ضعیفی دارند و بس ( حتی با توجه به ارجاعات مکررت به عکس اصلی ؛ این عکسها مخاطب را گیج می کنند ؛ چون نشانی از آن ارجاعات نمی یابند ) و فضا را هم رمانتیک و سطحی کرده اند . حیف نبود ؟!
روی هم رفته شعر بسیار خوبی است . دست مریزاد !
سلام محمد عزیز
چطوری یاد شبهای شهریور به خیر
انقدر آدرس جشنواره ی رضوی را به ما ندادی که خودم پیداکردم وفرستادم امیدوارم دعوت کنند بیایم کرمان پیچاخچی هارا ببینم
در ضمن آدرس جشنواره ی خط سوم را برایت می نویسم
به همه خبر بده کار بفرستند
www.khattesewom.blogfa.com
در ضمن مارو هک لینک کن
یا حق
سلام
اقای ابراهیمی عزیز کارتون رو خوندم
شاید کمی متفاوت اما
شعر با کمک تصاویر کمی غریب است به هر حال اینهم تجربه ای جدید است
راستی با این که این روزها هیچ شعری سراغم را نمی گیرد اما بروزم
سلام محمد حسین
شعر و عکسها را دیدم
به گمانم عکس آخر مربوط به عملیات مرصاد است و شخص کشته شده یکی از اعضای حزب مجاهدین می باشد . به ناچار این شعر بیشتر از اینکه اجتماعی گردد و به سالخای بعد از جنگ مربوط شود ، ضد جنگ خواهد شد .
سلام نمیدانم این جور شعر مخلوق خودتان است یانه.ولی در هر صورت کار جالبی است ومی شود روی ان حتی به صورت یک قالب جدیدوفخیم کار کرد.منتظر کارهای دیگری ازشمابا این فرم والبته بهتر هستم. موفق باشید
سلام . . .
آمدنم را به سوگ نشسته ام
شما را برای (فاتحه خوانی) که همان نوشته های من است
دعوت می کنم . . .
سلام همسنگر
خیلی کارت جالب بود آخه توی این دوره زمونه کسی به این چیزا فکر نمی کنه.
در پناه حق