بندر

 

 

سالها قبل

 

هنوز می شنوی؟

 

کسی رفته بود

 

مثل جرینگ جرینگ استکان و نعلبکی

 

در بین راه جاده ای

 

که باران گرفته بود

 

ابر پشت ابر

 

ابهامی از مه، در فاصله بین دو انگشت

 

که چقدر زود روشن شد

 

اما  اتوبوس پس کی راه می افتد

 

 

 من و خواهرانم

یک طرف این راه همیشه به دریا میخورد

 

جایی در مه ...

 

آن جا که برمیگردم؛ برای خواهرانم طاقت بیاورم

 

بندر همیشه شلوغ هم میخورد

 

مثل جرینگ جرینگ پولی خرد در جیب

 

برای بازار یخ

 

لحضه ی مناسبی برای رفتن

 

بی چمدان     بی دریا...

 

رفتن بی چمدان   بی دریا

 

من بعدن رفته بودم

 

در نیمه راه به گرمی چای و آتش و دودی

 

آنجا که مه به دریا میرود

 

اما اتوبوس سالها پیش رفته است

 

و حتی جرینگ جرینگ نعلبکی ها به هوشت نمی آورد

 

هنوز نمی شنوی!

 

سالها بعد